ديانا و مایا فرشته كوچولوهاي مامان و بابا

روز چهارشنبه بود که من و بابایی رفتیم سونوگرافی برای تعیین جنسیت... قلبامون تاپ تاپ میزد و لحظه شماری میکردیم که نوبتمون بشه بریم داخل برای سونو  ، بالاخره نوبتمون شدو خوشحال رفتیم داخل  ، خانم دکتر شروع کرد به سونو کردن و اندازه های دور سر و قد نی نی و ...پرسیدم خانم دکتر جنیستش مشخصه؟  خانم دکتر گفت : نی نیتون انقدر شیطونه که منتظرم یکم آروم بشه تا تشخیص بدم  بله نی نی جونمون با خیال راحت پشتشو کرده بود به مانیتورو واسه خودش دست و پا میزدو شیطونی میکرد  انگار نه انگار مامانیو بابایی برای اینکه ببینن دختره یا پسره خیلی لحظه شماری کردن خلاصه خانم دکتر بعد کلی صبرکردن برای آروم شدن نی نی ناامید شدو گفت خیلی شیطو...

سلام نی نی کوچولوی نازم  عزیزم دیگه داری بزرگ میشی امروز 15هفته و 5 روزته من و بابایی بی صبرانه منتظر دیدن روی ماهتیم الان دیگه معلوم شده که دخمل خوشگلی یا پسر ناز مامان و بابا ولی ما هنوز نرفتیم سونو کنیم. تصمیم داریم تا هفته دیگه حتما بریم سونو آخه مردیم از کنجکاوی... با بابا شرط بندی کردیم بابایی میگه دخملی ولی من نظرم اینه که پسری!!!! ولی دخمل باشی یا پسر فرقی نداره عزیزم من و بابایی آرزو میکنیم سلامت باشی راستی نی نی ما الان تو شرایط و خصوصیات این عکسه       ...

  فرشته کوچک فرداهای من، امید زندگی من و پدر، این روزها قشنگترین و بهترین روزهای زندگیمان در کنار تو در گذر زمان است. چقدر این روزها خوشحالم ، خوشحالم به خاطر عشق و آرامشی که خداوند مهربان بر ما عطا کرد، خدای بزرگم من هر روز امیدوارتر از روز قبلم و تو هر روز مهربانتر... مهربانیت را حد ومرزی نیست ، چرا که تو خداوند بزرگ و بی همتایی، خدای مهربان به خاطر عطاکردن زیباترین خلقت هستیت از تو هزاران بار سپاسگزارم... ...